سلام.خوبي؟؟؟


امروز رسيدم خونه.حمام رفتم و نماز خوندم و ناهار خوردم و اومدم اينجا.جاي دلت خالي خيلي خوب بود.امام رضا هميشه خوبه.هميشه ارام بخشه2 روز مشهد مونديم.همون حرم خوابيديم.چقد دلم برا امام رضا تنگ شد.ميدوني ادما گاهي وقتا به دلشون يا به زبونشون ي چيزي مياد که قرار نبود بيادتوي راه داشتم به خودم ميگفتم رفتم امام رضا بهش بگم فلان چيزو ميخوام و فلان و اين حرفا.اصلا بدتر از اون تعجب کردم امام رضا چي شد که منو دعوت کرد.البته دفعه قبل هم همين بودما.


انگار به دلم اومدم که مشهد اين سري براي شکر کردن اون يري بود و نماز توي عروسي.درست و غلط رو نميدونم ولي اومد به دل.ناخواسته.رفتم حرم امام.اولين جملم اين بود که خيلي دلم برات تنگ شده بودو جمله اي که اصلا توي مغزم نبود و روي زبونم اومد"امام رضا ميشه در حقم پدري کني"؟دقيقا همين بودبهش گفتم توي همه ابعاد زندگيم بابام باشازدواجم کارم همه چيزم.حتي اين همه از ته دل ميگفتم از پيش خانوادم برم و کلي به خودم گفتم رفتم حرم از امام بخوام.اونم از ته دل به زبونم نيمدجز شکر و پدر بودن هيچ چيز ديگ نبود.اها اينم به امام رضا گفتم اونايي ککه گفتن دعا کنم براشون رو،رو سفيدم کن خودت دعوتشون کن بيان پيشت.انگار اولين بار بود قبر امام رو ميديدم.سورپرايز شدم.سفر خيلي خوبي بود.ي کوچولو مامي سرحال نيود انگارهمينو بس.موقع برگشت توي اتوبوس.از نماز مغرب که دوباره سوار اتوبوس شديممامان گفت اون پسره به مامانش گفت تو رو ببينهگفتم خبب چي گفت مادرش گفت ندانم.از مامي شماره نگرفتن.چادر سرم نبود.نميدونم برا چي مامانش اکي نداد.ولي انگاري کنسل شدحالا چرا ندانم.


مهم هم نيس.وقتي يکي رو انتخاب ميکني،کجاي از مسائل اخلاقي ،اگ سليقه خودت نباشه و تحت تاثير سلايق ديگران باشي کارت زاره.همين ها بود ديگ.


و جمله پاياني.خدا جوونم ازات سپاسگزارم و دوست دارم.ي عالمه قلب براي تو


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فرآورده های کنجدی تولید غذای سازمانی و تکنفره فروش تولید قیمت کیف کفش در کرج گالری گندم دست خودم نیست من و واران دانشمندان ناب آموزشي Where I tell... جغرافیاوزمین